امیر محمدامیر محمد، تا این لحظه: 19 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره
امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 18 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

امیرمحمد و امیررضا نازنین های مامان و بابا

دنبالان کوهی

دنبالان کوهی نوعی قارچ هست که در آذربایجان غربی یافت میشه که ارزش غذایی بسیار بالایی داره و همیشه وهر سال یافت نمیشه  سالی که باران زیاد بباره وزمستان هم معتدل باشه امسال هم از اون سالهایی هست که زمستون رو هوا خوب سپری شد وباران هم زیاد بارید ویادمه که 5سال میشد که دنبالان وجود نداشت اگه هم بود خیلی کم بود ولی امسال سال دنبالان هست غذایی که زود آماده میشه وخیلی هم خوشمزه هست وطعم کلیه گوسفند رو میده قابل توجه اونهایی که حوصله آشپزی رو ندارن ومی خوان غذایی ساده وزود آماده کنن ودر ضمن خیلی گرونه کیلویی 20هزار تومان . خدایا شکرت که این همه نعمت در اختیار ما گذاشتی وما نمی توانیم شکر نعمت هایت رو به جا بیاوریم ...
17 فروردين 1394

سیزده بدر

روز سیزده بدر مهمون داشتیم ومامان برای ناهار کوفته درست کرده بود . از کوفته های مامان عکس انداختم تا یادگاری بمونه مادر عزیزم الهی که تا 100 سال دیگه کوفته هات درست بشه وسایه ات بالا سرمون باشه . مراحل درست کردن کوفته مامان پز عاشق پیاز داغ اینم آلبالو برای داخل کوفته اینم کوفته های آماده شده نوش جون تا کوفته های سال دیگه خدانگهدار ...
17 فروردين 1394

سال نو مبارک

سلام سال نو رو به همه دوستای عزیزم تبریک میگم وهمین طور به امیرمحمد وامیررضای نازنینم امیدوارم سالی پر از شادی در کنار مامان وبابا سپری کنند وبهشون خوش بگذره ونمره های خوب خوب بگیرن . روز یک فروردین بچه ها با مامان وبابا برای عید دیدنی خونه ما اومده بودند. ...
17 فروردين 1394

تولد مامان جون

امروز 20 بهمن 93 هست ما برای مامانمون تولد گرفتیم ومهمون داشتیم مادربزرگ ودایی اومده بودند خیلی خوش گذشت مادر عزیزم هزاران بار تولدت مبارک وهزار بار از این تولدها به علت مشغله زیاد از سفره نتونستم عکس بگیرم مادر عزیزم تولدت مبارک ...
20 بهمن 1393

کوتاه کردن موهای امیررضا

امیرمحمد موهاش رو کوتاه کرده بود ولی امیررضا به خاطر داشتن امتحان نرفته بود آرایشگاه تااینکه با خاله رفتند موهاشون رو کوتاه کنند امیررضا قبل ازکوتاه کردن موهاش سلام من اومدم امیررضا بعداز کوتاه کردن موهاش قربونش برم ماه شده بود ...
11 بهمن 1393

خرید برای آشپزخونه

روز 29 دی باخواهرم مامان بچه ها رفتیم برا خرید عکسهاشو میزارم تا یادگاری بمونه عکس گلهای خونه مادربزرگ اینم عکس امام رضا (ع) که پارسال همین موقع خونه مادربزرگ بودیم ومن داشتم برای پایان نامه کار میکردم واستاد خیلی سخت گیری داشتیم ومن خیلی روی اون زحمت کشیده بودم وهر موقع که برای کارهای اون میرفتم بیرون اول به امام رضا سلام میدادم وبعد از خونه خارج میشدم وخودم رو سپرده بودم به امام رضا (ع) وباور داشتم که کارهای سخت رو برام آسان میکنه وهمین طور هم شد واون روز که رفته بودم خونه مادربزرگ وقتی وارد خونه شدم چشمم به عکس افتاد وبا خودم گفتم که پارسال همین موقع چه مشکلاتی رو پشت سر گذاشتیم ود...
11 بهمن 1393

عکسهای بجا مانده از شب چله

شب چله ما مهمون داشتیم همه دور هم بودیم خاله ودایی هم از تهران اومده بودند ولی جای احمد داداشم دیده میشد چون رفته اهواز دانشگاه اون شب برامون خوش گذشت ساعت 10 بود که شام می خوردیم وبعد صرف شام دایی به احمد زنگ زد وهمه باهاش صحبت کردیم اون روز هوا خیلی سرد بود ولی احمد میگفت که ما اونجا داریم هندونه تابستون میخوریم وهوا بهاری هست یک روز قبل از شب چله قبل از اومدن مهمونها بچه ها دیر رسیده بودند چون جایی دعوت بودند ویه بارهم با ما شام خوردند بعد شام وصرف چای نوبت میوه شد امیرمحمد خیلی کمک کرد در گذاشتن پیش دستی وگرفتن میوه به مهمونها بعد نوبت پش...
11 بهمن 1393